خدا در نظر امام سجاد(ع)
انگیزه های انسان گناهکار که دستور مولای خویش را زیرپا مینهد، گوناگون است. برخی در اثر ناآگاهی، برخی در اثر سهل انگاری و برخی به خاطر این که مولا را کوچک میبیند و کوچک می شمرند. قابل نمیبیند، فرمان وی را زیر پا مینهد.
امام سجاد علیه السلام معصوم از گناه و مصون از خطاست. لغزشهایی که از انسانهای معمولی سر میزند، انسان معصوم مرتکب نمیشود. لیکن از آن جهت که بسیاری از کارهای نیک معمولی در اندیشه ی آنان سرگرمی و لغزش است؛ که حسنات الابرار سیئات المقربین، «رفتار نیک خوبان گناه زشت وارستگان است.» انسان وارسته هماره خویش را در پیشگاه خدای سبحان لغزش کار میبیند. سیدالساجدین علیه السلام ارتکاب این لغزشها را این گونه تحلیل می نماید: خدایا اگر دیگری بر جرم و لغزش من آگاهی می یافت، انجام نمی دادم، اما این که در پیشگاه تو لغزیده ام بدین خاطر نیست که تو را کوچک شمردم و بی اعتنایی کردم؛ بلکه بدین سبب است که میدانم تو مرا زود تنبیه نمیکنی، و پرده پوش هستی، مرا رسوا نمیسازی، تو خدای حلیم و بردباری، تو خدای بخشنده و با گذشت هستی، عیوب مرا میپوشانی، گناه مرا میبخشی، فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته و لو خفت تعجیل العقوبة لاجتنبته، لا لانک اهون الناظرین الی و اخف المطلعین علی بل لانک یا رب خیر الساترین و احلم الاحلمین و اکرم الاکرمین ستار العیوب، غفار الذنوب... ؛ سیدالساجدین علیه السلام این گونه خدایی را میشناسد و این گونه خدایی را میپرستد و این گونه خدا را معرفی مینماید.
منبع: امام سجاد الگوی زندگی؛ حبیب الله احمدی؛ فاطیما؛ چاپ دوم 1384 .
سید الساجدین (ع) در عاشورا
از آن جا که دوران زندگاني ائمه اطهار را به دو بخش کلي مي توان تقسيم کرد زندگي امام سجاد ـ عليه السلام ـ نيز به دو بخش کلي 1. دوران قبل از امامت و زعامت جامعه. 2. دوران امامت و رهبري ـ تقسيم مي شود.
ـ وضعيت جسماني امام سجاد در قيام عاشوراي سال 61 هجري
ـ بيماري امام سجاد يک مصلحت الهي.[1]
عده اي آگاهانه يا نا آگاهانه امام سجاد ـ عليه السلام ـ را فردي بيمار و رنجور و ناتوان تلقي مي کنند اما اين خلاف واقعيت است، امام سجاد در کربلا مدت کوتاهي مريض بودند و پس از آن بهبود يافته و در حدود 35 سال از صحت کامل برخوردار بودند گذشته از اين بايد توجه داشت که امام ـ عليه السلام ـ جسماً مدت کوتاهي بيمار بودند اما روحاً هرگز بيمار نبوده اند و اين سلامت روح است که هرگز از معصوم سلب نمي شود. بيماري جسم براي ساير ائمه بوده است که در طول تاريخ رخ داده است.
پيامد ها و محاسن بيماري امام ـ عليه السلام ـ :
1. بيماري امام ـ عليه السلام ـ باعث شد وظيفه حضور در جهاد از وي سلب شود.
2. حفظ وجود مبارک امام ـ عليه السلام ـ همراه با حفظ مقام امامت ايشان.
3. مأوي و پناهگاهي براي اهل حرم امام حسين ـ عليه السلام ـ .
4. . مهمتر از همه رسانيدن پيام عاشورا به گوش ساير مردم و رسوا کردن جنايات يزيد و اطرافيان همداستان او، امام سجاد ـ عليه السلام ـ توانست گذشته از رسانيدن پيام آزادي و جوانمردي جامعه شيعه که در معرض خطر نابودي مي رفت حفظ کند و شاگردان متعددي همچون ابوحمزه ثمالي تربيت و پرورش دهد.
«ابن سعد» همچنين گزارش مي دهد که: پس از کشته شدن حسين بن علي، شمر به سوي علي بن الحسين آمد و او بيمار بود و در بستر خوابيده بود. شمر گفت: اين را بکشيد. يکي از همرهان وي گفت: سبحان الله! آيا جواني را که بيمار است و در جنگ هم شرکت نداشته، بکشيم؟
در اين هنگام «عمر بن سعد» در رسيد و گفت: با اين زنان و اين بيمار کاري نداشته باشيد.[2]
امام سجاد ـ عليه السلام ـ فقط در کربلا بنابر مصلحت الهي مريض بودند.
ـ خطبه مشهور امام ـ عليه السلام ـ در کوفه و شام.[3]
حضرت بعد از حمد و ثناي خداوند فرمودند: اي مردم! هر که مرا مي شناسد، مي داند که من کيستم و هر کس مرا نمي شناسد خود را معرفي مي کنم: أنا علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب»
ـ من فرزند آن کسي هستم که حرمت او را شکستند و نعمت حيات او را گرفتند و اموال او را به غارت و يغما بردند و اهل بيتش را اسير کردند.
ـ من پسر آن کسي هستم که او را کنار شط فرات بي آن که از او خوني طلب داشته باشند، به قتل رساندند، (معرفي امام ادامه دارد).
راوي مي گويد: در اين موقع از هر طرف صداي گريه بلند شد و بعضي به بعضي ديگر گفتند: «هلاک شديد در حالي که ندانستيد.»
ـ خطبه امام ـ عليه السلام ـ در دارالاماره کوفه .
ـ سخنراني و رسوا گري امام سجاد ـ عليه السلام ـ در شام.
ـ مأوي و ملجأ اسيران در خرابه شام.
وضعيت جسماني امام سجاد از زبان امام حسين ـ عليهما السلام ـ :[4]
از کتب الدمعه الساکبه، ج4، ص 351.
معالي السبطين، ج2، ص 22.
ذريعه النجاه: ص 139.
ـ در روايت از امام حسين ـ عليه السلام ـ بيان شده که: (روز عاشورا) چون کار بر امام حسين ـ عليه السلام ـ سخت شد و تنهاي تنها مانده، به خيمه فرزندش زين العابدين ـ عليه السلام ـ آمده، او را ديد که بر روي پوست خشني افتاده و زينب ـ سلام الله عليها ـ از او پرستاري مي کند، زين العابدين ـ عليه السلام ـ چون امام ـ عليه السلام ـ را ديد خواست برخيزد و نتوانست، به عمه خود گفت: مرا به سينه خود تکيه ده، اين فرزند رسول خدا ـ عليه السلام ـ است که آمده، امام از حال او جويا شد و او خدا را سپاس گفت؛ سپس عرض کرد: پدر جان: امروز با اين منافقان چه کردي؟ فرمود: فرزندم: شيطان بر ايشان چيره گشته و خدا را از يادشان برده است، جنگ ميان ما و آنان چنان شعله ور شد که زمين از خون ما و ايشان به جوش آمد، امام سجاد ـ عليه السلام ـ از احوال ياران و اصحاب پرسيدند، امام حسين ـ عليه السلام ـ فرمودند: همه کشته و بر روي خاک اند. امام سجاد ـ عليه السلام ـ سخت گريست، سپس به عمه خود زينب فرمود: شمشير و عصايي به من ده، امام ـ عليه السلام ـ فرمود: براي چه مي خواهي؟ عرض کرد: تا بر عصا تکيه کنم و با شمشير، از حريم فرزند رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ پاس دارم که ديگر خيري در زندگي دنيا نيست.
امام ـ عليه السلام ـ او را باز داشته، به سينه چسبانيد و فرمود: فرزندم، تو پاکترين ذريه و برترين عترت مني، تو جانشين من بر اين کودکان و بانواني، ايشان غريب و تنهايند که خواري و يتيمي و شماتت دشمنان و حوادث تلخ روزگار، آنان را فرا گرفته است. هرگاه فريادشان بلند شد آرامشان کن، هرگاه به هراس افتادند، مونسشان باش و با (مهرباني و) سخنان نرم خود، خاطرشان را آسوده ساز، زيرا آنان غير از تو، مرد ديگري ندارند تا به او انس گيرند و غم و غصه هايشان را به او بگويند.
نتيجه:
بيماري امام سجاد ـ عليه السلام ـ بطور موقت در کربلا آنقدر سخت و حاد بوده که از هر نوع فعاليت جسماني و فيزيکي از جمله حضور در ميدان جنگ را از امام ـ عليه السلام ـ سلب نموده، اين همان لطف بي کران الهي است که مکتب اسلام را زنده مي نمايد و منافقين را مثل گذشته مأيوس و نا اميد مي نمايد ...
پس جاي هيچ شک و شبهه اي نيست که بيماري امام ـ عليه السلام ـ به مصلحت و براي حفظ جان امام و حفظ امامت ايشان بوده.
معرفي کتاب جهت مطالعه بيشتر:
1. کتاب سيره پيشوايان (تاريخ زندگي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ) تأليف مهدي پيشوايي، ناشر، موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، محل نشر، قم».
2. پيرامون زندگي امام سجاد ـ عليه السلام ـ ستارگان درخشان، جلد 6، (سرگذشت امام سجاد ـ عليه السلام ـ و مختار ثقفي)، مولف: محمد جواد نجفي، ناشر: کتابفروشي اسلاميه، تهران.
3. زندگاني علي بن الحسين دکتر جعفر شهيدي.
-------------------------------------------------
[1]. پيشوايي ـ مهدي ـ سيره پيشوايان (تاريخ زندگي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ) نشر موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چاپ هفتم، قم، 1377».
[2]. پيشوايي ـ مهدي ـ سيره پيشوايان ـ (تاريخ زندگي امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ ) نشر: موسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ چاپ هفتم ـ قم، 1377 ، به نقل از طبقات ابن سعد.
[3]. ابن طاووس ـ علي بن موسي، اللهوف علي قتلي الطفوف (فارسي)، مترجم عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، چاپ 15، قم، 1385، نويد اسلام.
[4]. گروه حديث پژوهشکده باقر العلوم ـ عليه السلام ـ ، شريفي ـ محمود و ديگران، فرهنگ جامع سخنان امام حسين ـ عليه السلام ـ ـ ترجمه موسوعه کلمات الامام الحسين ـ عليه السلام ـ ، چاپ 3، نشر معروف، قم، سال 385.
ضریحی برای مرقد امام سجاد(ع)
چند ماه پیش که از خیابان چهار باغ اصفهان رد میشدم ، کارگاهی را دیدیم که هنرمندان اصفهانی برپا کرده بودند و در حال ساخت دربی برای حرم امام علی (ع) و ضریحی برای مرقد مطهر ایشان بودند.
مردم می آمدند . عکس می گرفتند و یادداشت ها و دل نوشته هایی را روی پارچه ای می نوشتند. قلم را که برداشتم یادم از حضرت فاطمه(ع) و ائمه ی بقیع آمد نوشتم:« آیا می شود گارگاهی بر پا شود و پرچمی زده باشند که روی آن نوشته شده باشد ضریحی برای مرقد مطهر معصومین بقیع (ع) ؟؟؟؟؟!!!!!»
شرایط استجابت دعا در کلام زین العابدین (ع)
- کمکم دارم از رحمتش مأیوس میشوم و در وجودش شک میکنم.
- مرد حسابی، چرا کفر میگویی، مگر چه شده؟
- این قدر زاری میکنم، التماس میکنم، اما صدایم از سقف خانه هم بالاتر نمیرود، چه رسد به آسمانها و خدا.
- مگر خدا کجاست که صدای تو به او نمیرسد؟
- حال و حوصلهی شوخی ندارم، رهایم کن.
- نه، قصد شوخی ندارم، فکر میکنی خدا آن بالا بالاهاست که صدایت به او نمیرسد، اشتباه نکن برادر، خدا در نزدیکی من و تو است، ما توانایی دیدن و حس کردن او را نداریم، خدا در قرآن میفرماید: (نحن أقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم) [1] با این حال پیشنهاد میکنم برویم و از دانای شهر سؤال کنیم و علت را از او بپرسم، او امام است و به منبع غیب الهی متصل، حتماً جواب را میداند.
- فکر خوبی است، موافقم، برویم.
وقتی به حضور امام سجاد علیهالسلام رسیدند پرسیدند: ای امام بزرگوار، خدمت رسیدهایم تا بدانیم علت قبول نشدن دعاهایمان چیست.
- آری، مخصوصاً من، هرچه دعا میکنم به جایی نمیرسد، مگر خدا نگفته (ادعونی استجب لکم) [2] پس چرا هرچه از او میخواهم مستجاب نمیشود... میترسم عقیدهام سست شود و بی دین از دنیا بروم. امام زینالعابدین علیهالسلام نگاه عمیقی به آن دو نفر کرد و به شمردن انواع گناهان و تأثیرات آنها در زندگی افراد پرداخت، سپس فرمود: آیا شما با دوستانتان یکرو هستید و بدگمان نیستید؟ نمازتان را سر وقت میخوانید و به تأخیر نمیاندازید؟ با کار نیک و صدقه به فقرا خود را به خدا نزدیک میکنید؟ در گفتارتان ناسزا و دشنام وجود ندارد؟ آیا شهادت دورغ نمیدهید؟ زکات میدهید و قرض خود را ادا میکنید؟ با سنگدلی دست رد به سینه فقرا نمیزنید و به یاری بیوه زنان و یتیمان میشتابید...؟ امام همین طور میشمرد و میگفت تا اینکه طاقت نیاوردم و کلامش را قطع کردم و گفتم: یا علی بن حسین، متأسفانه اهل هیچ کدام از فرمایشات شما نیستیم. امام لبخندی زد و گفت: پس از خدا چه انتظاری دارید؟ این کارها علاوه بر اینکه در آخرت گریبان گیر میشود، در دنیا نیز آثاری دارد که قبول نشدن دعا یکی از آنهاست، به حرف خدا گوش کنید تا خدا هم به حرفتان گوش دهد. [3] .
پی نوشت ها:
[1] ق (50) آیهی 16.
[2] بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را «غافر (40) آیهی 60».
[3] معانی الاخبار، ص 271.
منبع: حیات پاکان داستانهایی از زندگی امام سجاد؛ مهدی محدثی؛ بوستان کتاب چاپ اول 1383.
طبقات مردم
در نگاهی به احادیث و روایات معصومین(ع) میبینیم آن بزرگواران برای بیان درجه قبح گناهان از تمثیلهای فراوانی استفاده کردهاند تا پیروان خود را از ارتکاب چنین اعمالی بازدارند و بتوانند با جلب رضایت الهی مسیر سعادت را بپیمایند.
زرارة بن اوفی گوید روزی خدمت امام زین العابدین (ع) رسیدم، حضرت فرمودند: ای زرارة مردم زمان ما شش طبقهاند: " شیر، گرگ، روباه، سگ، خوک و گوسفند"!
اما "شیر"، حاکمان و پادشاهانی هستند که دوست دارند بر هر کسی مسلط باشند و ظلم کنند، ولی احدی در برابر فسادشان ایستادگی نکند".
اما "گرگ"، تجار و کسبهای هستند که در وقت خریدن جنس، آن را مذمّت میکنند تا ارزانتر بخرند، ولی برای فروش، آن را میستایند تا گران بفروشند".
اما "روباه"، کسانی هستند که دین را وسیلهای برای دنیایشان قرار دادهاند و آنچه را به زبان میآورند در دل قبول ندارند".
اما "خوک"، مردانی که شبیه زن هستند و رفتار زنانه دارند و همچنین کسانی که ذلیل و اسیر شهوتند و به هرعمل زشتی که دعوت میشوند پاسخ مثبت میدهند".
اما "سگ"، انسان بد زبان و فحاش است به طوری که مردم از ترس زبانش او را احترام میکنند.(در واقع کسی که جلوی زبانش را نمیگیرد و حرفهای زشت از دهانش بیرون میآید و مردم از ترس آن که مبادا به آنها فحاشی یا بد زبانی کند او را احترام کنند و یا اینکه در منزل همیشه سروصدا میکند و سر زن و بچههایش داد و فریاد میکشد! این شخص گرچه در ظاهر شکل آدم است ولی در باطن سگ است و خوی و خصلت آن را دارد و در روز قیامت به صورت سگ وارد محشر میشود".
و اما "گوسفند"، شخص با ایمانی است که مانند گوسفند افراد شرور موی او را میبُرند و گوشت او را میخورند و استخوانش را میشکنند".
منبع:
خصال شیخ صدوق، ابواب شش گانه،/ ترجمه فهری، ج۲، ص۳۷۸.
منهال بن عمرو گوید: از كوفه بسفر حج رفتم و خدمت امام سجاد علیه السلام رسیدم . آن جناب از من پرسید از حرملة بن كاهل (قاتل شش ماهه علی اصغر بود) چه خبر داری ؟ عرضكردم در كوفه زنده است ؛ حضرت دست به نفرین او برداشت و از خدا خواست حرارت آتش و آهن را در دنیا به او بچشاند. منهال گوید: چون به كوفه برگشتم ، روزی بدیدن مختار رفتم ، مختار اسب طلبید و سوار شد، مرا نیز سوار كرد و با هم رفتیم به كناسه كوفه ، لحظه ای صبر كرد مثل كسیكه منتظر چیزی باشد، كه ناگاه دیدم حرملة را گرفته و نزد او آوردند. مختار حمد خدای بجای آورد و امر كرد ، دست و پای او را قطع كنند، و پس از آن او را در آتش اندازند. من چون چنین دیدم سبحان الله گفتم ، مختار گفت : برای چه تسبیح خدای كردی ؟ حكایت نفرین امام سجاد بر حرمله را و استجابت دعای او را نقل كردم . مختار از اسب خویش پیاده شد و دو ركعت نماز طولانی بجای آورد و سجده شكر كرد و سجده را طول داد. با هم برگشتیم ، چون نزدیك خانه رسیدیم او را به خانه خود دعوت كردم كه غذا میل كند! مختار فرمود: ای منهال تو مرا خبر دادی كه امام سجاد دعا كرد كه به دست من نفرین او بر حرملة مستجاب شده ، از من خواهش خوردن طعام داری ، امروز روز روزه است كه به جهت شكر این مطلب باید روزه باشم.
سید علی اکبر صداقت/ یک صد موضوع 500 داستان