معجزه ای از امام سجاد (ع)
در کتاب شریف اصول کافی آمده است:
زنی که معروف به «حبابهی والبیه» بود گفت: در وقتی که امیرمؤمنان علیهالسلام در کوفه تشریف داشتند، در مسجد کوفه به خدمتشان مشرف شدم. از آن جناب، علامت و نشانهی امامت را پرسیدم. حضرت به سنگی که بر زمین مسجد افتاده بود اشاره کرد و آن را خواست. سنگ را به دست امام دادم. آن حضرت انگشتر خویش را از دست بیرون آورد و بر سنگ زد. دیدم که اثر و نقش رنگین انگشتری بر سنگ به جا ماند، مثل این که انگشتر را بر موم نرم فرو برده باشد. آنگاه فرمود: «ای حبابه! هر که بعد از من چنین نمود او امام پس از من است.» پس از شهادت امیرمؤمنان علیهالسلام به حضور امام حسن علیهالسلام مشرف شدم و عرض کردم:
«ارنی دلالة الامامة» «علامت امامت خویش را به من نشان دهید.» امام حسن علیهالسلام فرمود: «ای حبابه! آن سنگی را که پدرم مهر نمود به من بده» و آنگاه انگشتر خویش را بر آن سنگ زد و فورا نقش پیدا کرد. بعد از امام حسن علیهالسلام همین عمل را امام حسین علیهالسلام انجام داد و چون نوبت به امام سجاد علیهالسلام رسید عمر من به 113 سال رسیده بود و قدم خمیده گشته بود و پیری مرا از پای درآورده بود. چون به محضر امام زینالعابدین علیهالسلام رسیدم، آن حضرت را مشغول نماز دیدم و آن حضرت چون از یک نماز فارغ میگشت فورا نماز دیگری را از سر میگرفت. چون انتظار من به طول انجامید به پا خاستم تا بروم. ناگهان امام علیهالسلام با دست اعجاز به من اشاره نمود. به قدرت کاملهی الهی و توجهات امام سجاد علیهالسلام ناگاه جوانی به من برگشت و چون دختری نوجوان شدم! آنگاه به من فرمود: «ای حبابه! آن سنگ را به من بده.» و آن را مهر فرمود. حبابه گوید: من به محضر امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام نیز رسیدم و چون به محضر امام هشتم علیهالسلام رسیدم بار دیگر پیر و نحیف شده بودم. آن حضرت سنگ را برایم مهر نمود و فرمود:
«اینک مهیای سفر آخرت باش که به زودی از دنیا خواهی رفت.» . حبابه - این زن سعادتمند - پس از 9 ماه از دنیا رفت و امام رضا علیهالسلام بر جنازهی او نماز گزارد.
منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ؛ چاپ دوم 1381 .
حاجی هایی که انسان نبودند!!!!!!
حضرت سجاد علیه السلام فرموده است: خدای متعال در هر شب از ماه مبارک رمضان بعد از افطار، هفتاد هزار هزار بندگان را از آتش جهنم آزاد می فرماید.
و از پدران خود علیهم السلام روایت می کند که حضرت سجاد علیه السلام در عرفات ایستاده بود، به زهری گفت: چند نفر را در این محل تخمین می زنی؟ گفت: چهار میلیون و پانصد هزار حاجی. فرمود: ای زهری! نزدیک من بیا و او را نزدیک کشید و دست خود به صورت او مالید و فرمود: نگاه کن، نگاه کرد. زهری می گوید: همه ی مردم را به صورت میمون دیدم، و انسانی ندیدم مگر در هر ده هزار یک نفر، سپس فرمود: نزدیک بیا، نزدیک رفتم، باز حضرت به صورتم دست کشید و فرمود: نگاه کن، نگاه کردم و همه را به شکل خوک دیدم مگر همان عده را. گفتم: پدر و مادرم به قربانت! معجزات و نشانه های تو مرا به وحشت انداخت و عجائب تو مرا حیران کرد! فرمود: ای زهری! از این جمعیت زیاد جز همان عده ی کمی که دیدی، حاجی نیست. آن گاه فرمود: دست به صورت خود بکش. کشیدم و باز مردم را به حالت اول دیدم.
منبع: معجزات امام سجاد؛ حبیب الله اکبرپور؛ نشر الف؛ چاپ دوم تابستان 1383 .
دانشجوی عزیز قدر خودت را بدان
امام سجاد علیهالسلام درباره اجر فراوانی که خداوند به دانشجو مرحمت میکند، سخن گفته و میفرماید: «دانشجو وقتی که از خانهاش بیرون میآید هیچ گامی برتر و خشک زمین نمینهد مگر آن که تا هفت طبقه زمین، برای او تسبیح میگویند.»
امام سجاد علیهالسلام دانشجویان را دوست میداشت و به آنان احترام میکرد و قدر و منزلت آنان را بالا میبرد، مورخان میگویند: وقتی که دانشجویی وارد میشد، خوش آمد میگفت و میفرمود: مرحبا به وصیت رسول خدا - صلی الله علیه و آله - و ابوجعفر - امام باقر - علیهالسلام میگوید: پدرم وقتی که جوانان دانشجو را میدید، آنان را نزدیک خود میخواند و میفرمود: مرحبا به شما، شما امانتهای علم و دانشید و دیری نخواهد پایید که شما خردسالان قوم، بزرگسالان دیگران خواهید شد.
منبع: تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 2)؛ باقر شریف قرشی؛ ترجمه محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام چاپ 1372.
وصیت به فرزند
حضرت سجاد علیه السلام در ضمن حدیث حقوق فرموده: حق مردم این است که از ایذائشان خودداری کنی و چیزی را برای آنان دوست بداری که برای خود دوست داری و نخواهی درباره آن ها چیزی را که برای خود نمی خواهی.
ابوبصیر نقل می کند که: امام محمد باقر علیه السلام فرمود: روزی پدرم امام سجاد علیه السلام مرا طلبید و فرمود: ای فرزندم آن زمان که امر الهی فرا رسد و باید که از دارفناء به دار بقاء روم تو مرا غسل بده که امام را به جز امام غسل ندهد. ای فرزندم زود باشد که برادرت عبدالله مردم را به اطاعت از خود دعوت کند و ادعای امامت نماید باید او را نصیحت کرده و منع نمایی و اگر تو را اطاعت نکند یقینا به زودی رشته حیاتش قطع می گردد. امام باقر علیه السلام می فرماید: زمانی که پدرم به جوار رحمت الهی پیوست، برادرم عبدالله ادعای امامت نمود و من نصیحتش کردم و او قبول نکرد و بعد از مدت کمی پیش بینی پدر بزرگوارم در مورد وی محقق گشت.
منبع: معجزات امام سجاد؛ حبیب الله اکبرپور؛ نشر الف؛ چاپ دوم تابستان 1383 .
مقالاتی پیرامون امام سجاد (ع)
هزینه ی دانلود هر مقاله یک صلوات محمدی
دعا و مناجات امام سجاد(ع)
یوسف بن اسباط گوید: پدرم برایم تعریف کرد که یک بار در نیمههای شب به مسجدالحرام رفتم. صدای سوزناک جوانی که سر به سجده داشت توجه مرا به خود جلب نمود. نزدیکتر رفتم. شنیدم که در حالت سجود میگفت: «سجد وجهی متعفرا فی التراب لخالقی و حق له». «صورت خاکآلودم برای آفریدگارم سجده کرد و او سزاوار سجده است.» چون به نزدیکی جوان رسیدم، با کمال تعجب دیدم که او امام عارفان، حضرت سجاد علیهالسلام است که خاضعانه با خالق خویش نیایش میکند. چون هوا روشن شد به سوی او شتافتم و عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! چرا آن همه خود را زحمت میدهی و در مشقت میاندازی با این که بر همگان معلوم است که خداوند تو را برتری داده و در نزد خود عزیز و ارجمند نموده است؟!» امام علیهالسلام چون این سخنان را شنید، صدا به گریه بلند کرد و فرمود: پیامبر خدا فرمود:
«کل عین باکیة یوم القیامة الا أربعة عین: عین بکت من خشیة الله، و عین فقئت فی سبیل الله، و عین غضت عن محارم الله، و عین باتت ساهرة ساجدة.»
«تمامی چشمان در روز قیامت گریانند مگر چهار چشم:
1- چشمی که از ترس خداوند بگرید؛
2- چشمی که در راه خدا کور شده باشد؛
3- چشمی که به نامحرم نگاه نکرده باشد؛
4- و چشمی که شبانه در حال سجده برای خداوند گریسته باشد.»
آن گاه فرمود: «خداوند چون بنده شب زندهدارش را میبیند به فرشتگانش مباهات میکند و به آنها میگوید: بنده صالحم را بنگرید که روحش در نزد من و پیکرش در اطاعت من است. بستر خواب را از ترس من رها کرده و رحمت مرا طلب میکند. شما شاهد باشید که من او را آمرزیدم.»
طاووس یمانی گوید:
«نیمه شبی غرق در سکوت به کنار کعبه رفتم. در آنجا امام سجاد علیهالسلام را دیدم که وارد «حجر اسماعیل» شد و نماز خواند و آنگاه به سجده رفت.
با خود گفتم: «چه نیکوست که نزدیک او شوم و دعاهایش را بشنوم چرا که او فرزند رسول خدا و بنده مقرب درگاه خداوند است.» شنیدم که میفرمود: «عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک.» «پروردگارا! بنده حقیرت به در خانه تو آمده، از پا افتاده درگاهت به آستانت آمده، گدای تو به درگاهت آمده، نیازمند به تو سر به آستانت نهاده.» طاووس گوید: دعاهای امام را در حافظهام سپردم و از آن پس در مواقع گرفتاری و پریشانی میخواندم و فورا اندوهم برطرف میشد.»
منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381.
زینت عبادت کنندگان
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثی فرموده است: «هنگامی که روز قیامت بر پا میشود، منادی خداوند ندا میکند: - کجاست زینت عبادتکنندگان؟ در آن هنگام گویی پسرم علی بن الحسین را مینگرم که در صحنه قیامت، بین صفوف مردم، شادمان و خرامان گذر میکند.»
سید العابدین
در کتب معتبر روایت شده که شبی امام سجاد علیهالسلام به نماز و تهجد مشغول بود. شیطان به صورت ماری مهیب به طرف آن حضرت رفت تا به خود مشغولش سازد و از خدا منصرفش نماید انگشت پای آن حضرت را بگرفت و بگزید. امام چهارم علیهالسلام مانند جدش امیرمؤمنان علیهالسلام ابدا توجهی به اطراف نداشت و غرق و محو قرب پروردگار خویش بود. در این هنگام از طرف خداوند به آن حضرت خطاب شد: «انت سید العابدین و زین اولیائی الماضین.» . «تو سرور و زیور عبادتکنندگان و زینت اولیای گذشته من هستی.» منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381.